ترور و قتل رهبران و مریدان سلسله‌های متصوفه در ايران - عباس بختیاری

ترور و قتل رهبران و مریدان سلسله‌های متصوفه در ايران
بازداشت‌شدگان پیروان طریقت‌های متصوفه بازجوهای آموزش‌دیدۀ مخصوص دارند

عباس بختیاری

کشتار مذهبی‌های دگراندیش و اقلیت‌های دینی دهه‌هاست که از طرف پایوران و زورمندان رژیم مستبد و خون‌ریز جمهوری اسلامی ادامه دارد. بسیاری از ترورها و قتل‌ها، از سوی قضات و تشکیلات ویژه‌ای، برنامه‌ریزی می‌شود و مجریان و نیروهای امنیتی حکومت آن را انجام می‌دهند و این جریان کماکان ادامه دارد.
در سال‌های گذشته سرهنگ مطلبي از بلندپايگان اطلاعات سپاه در غرب ايران، غلام‌علي حداد عادل، رئيس سابق فرهنگستان ادب در تهران و از بستگان سببي سيدعلي خامنه‌اي، حسين‌ الله‌كرم، رهبر قداره‌بند اوباش حزب‌الله و بیت رهبری، محسن رضايي،‌‌ و عناصری با نام‌های امیدي‌پور و موسوی (احتمالاً اسامی جعلی) رهبران شبكه و تشكيلاتي بوده‌اند كه ديدارهاي ماهيانه برگزار کرده و آخرين گزارش عملكردهاي خود را در ارتباط با سلسله‌هاي گوناگون متصوفه در کشور به بالاترين مرجع خود، سيد علي خامنه‌اي، گزارش داده‌اند. یکی از روش‌های کاری نیروهای امنیتی آموزش و تربیت جاسوس با استفاده از نیروهای محلی و آشنا با سران سلسله‌های متصوفه از جمله یارسان‌ها در منطقۀ باختران، لرستان، تبریز، قم و تهران و رخنه برای کسب اطلاعات بوده است. از جمله این جاسوسان سیاوش نخبه زعیم، عامل سازمان اطلاعات سپاه (اهل هشتگرد) بود که نیروهای طریقت نورعلی الهی او را شناسایی و افشا کرد.
با گذشت زمان، حکومت مداحان قداره‌بند را نیز به جمع نیروهای سرکوب اضافه کرد. مثلاً در همدان نیروهای طریقت‌های تصوف را غالباً قمه‌کشان و قداره‌بندان محلی مورد آزار و اذیت و تهدید قرار داده‌اند.
در گذشته دولت‌هایی که بر مسند قدرت بوده‌اند بیشترین همکاری را با این ارگان‌های ویژه سرکوب داشته‌اند.
یکی از مهم‌ترین اهداف رژیم، بدبین کردن افراد نسبت‌به یکدیگر، انشعاب و انشقاق در میان سلسله‌های عرفانی و متصوفه است. سناریوهایی که با تحریک احساسات نیروهای خودی در مساجد و مراکز آموزش بسیج و سپاه و به‌ویژه در مراسم و آئین‌های سلسله‌ها سال‌هاست دنبال شده و در پاره‌ای از موارد این پروژه‌ها برای رژیم نتیجه داشته است.

بخشی از جنایات
مهندس هرمز تیموریان و همسرش پنجشنبه‌شب، 16 اردیبهشت سال 1377 مقابل منزل شخصی خود در شهرک غرب تهران مورد حملۀ پنج تن از عوامل رژیم قرار گرفتند و با ضربات کارد و چماق به‌شدت مجروح شدند و به بیمارستان انتقال یافتند. نیروهای ترور با ضربات کارد به ریه مهندس هرمز تیموریان ضربات کاری زده بودند. هرمز تیموریان فرزند کوچک درویش نظرعلی جناب (شیخ باقر) است که از مسئولین جمع‌خانۀ دراویش اهل حق (یارسان) در چهارراه گلوبندک تهران بود.
فیروز تیموریان زند در سال 82 (مهندس کشاورزی) برادر هرمز تیموریان زند نیز با کارد مورد حمله قرار گرفت و مجروح شد.
سیاوش تیموریان زند از اندیشمندان یارسان یا همان اهل حق‌ها در سال 1377 در پروسۀ قتل‌های زنجیره‌ای در تهران با اتومبیل زیر گرفته شد و به‌طرز فجیعی به قتل رسید.
سیاوش تیموریان زند، شصت‌ساله از دوستان بسیار نزدیک جهان‌پهلوان تختی بود. او که فرزند یارمراد خان تیموریان زند است، در سال‌های دور کتاب «نمی از یم حقیقت» را که به اعتقادات و باورهای آن‌ها مربوط می‌شود به چاپ رسانده است.
درویش عیسی پیرولی از پیروان دراویش قادری (ساکن کرمانشاه) که به اتهام واهی حمل و خرید و فروش سلاح، قتل شاطر محمد و فرزندش و نیز همکاری با احزاب کرد، در 6 شهریورماه سال 1358 همراه ده تن از مبارزان، احسن ناهید، شهریار ناهید، جمیل یخچالی، ناصر سلیمی، عبدالله فولادی، مظفر نیازمند، سیروس منوچهری، اصغر مبصری، مظفر رحیمی و عطا زندی به دستور خلخالی جلاد در فرودگاه سنندج به جوخۀ تیرباران سپرده شد.
سید یارمراد شاه ابراهیمی ساکن شهر صحنه، نوازندۀ برجسته تنبور در 21 تیرماه سال 1360 به‌دلیل همکاری نکردن با رژیم و به اتهام واهی ارتباط با حزب دمکرات کردستان، به دستور لاجوردی جلاد در زندان اوین به جوخۀ تیرباران سپرده شد.
خليفه يارمراد (یارسان) نوازندۀ تنبور نیز به جرم دادوستد سلاح و همكاري با احزاب كرد در سال 1375 در کرند غرب دستگیر شد و در زندان همان شهر در زیر شکنجه جان باخت.
در همان سال ماموستا ربیعی (ملا محمد ربیعی) امام جماعت و خطیب مسجد جامع شافعی کرمانشاه، در روز ۱۲ آذرماه ۱۳۷۵ نیروهای امنیتی او را پس از خروج از خانه‌اش ربودند و جسدش همان روز در نزدیکی خانه‌اش پیدا شد.
مهدی قاسم‌زاده از دراویش یارسان در اسفندماه سال 1387 به اتهام قیام مسلحانه در زندان ارومیه به جوخۀ اعدام سپرده شد.
کیانوش آسا، دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی پتروشیمی و از پیروان آیین یارسان که پس از شرکت در راهپیمایی معترضان به نتیجۀ انتخابات دورۀ دهم در میدان آزادی، در ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ مفقود شد و جسدش پس از حدود ده روز به‌وسیلۀ پزشکی قانونی به خانواده‌اش تحویل داده شد. گفتنی است شاهدان اعلام کرده‌اند در محل حادثه فقط یک گلوله به او اصابت کرده است، ولی هنگام تحویل جسد جای دو گلوله بر بدنش بوده است. مأموران رژیم پس از چهار روز جسد او را به پزشک قانونی می‌دهند.
در ۱۴ خرداد ۱۳۹۲ یکی از جوانان یارسانی همدان به نام حسن رضوی، به نشانۀ اعتراض در مقابل فرمانداری همدان اقدام به خودسوزی کرد که بر اثر شدت جراحات ناشی از سوختگی چندین روز بعد در بیمارستان درگذشت.
در ۱۵ خرداد ۱۳۹۲ یکی دیگر از پیروان آیین یارسان به نام نیک‌مرد طاهری، ساکن شهر صحنه از استان کرمانشاه در ادامۀ اعتراض به توهین و هتک حرمت یارسان در برابر فرمانداری همدان خود را به آتش کشید و قبل از رسیدن به بیمارستان درگذشت.
محمد ثلاث باباجانی از دراویش گنابادی نیز به اتهام دروغین قتل سه مأمور پلیس در جریان اعتراضات گلستان هفتم، پس از تحمل شکنجه‌های فراوان در سحرگاه 28 خرداد سال 1397 به دست رژيم جمهوری اسلامی به جوخۀ اعدام سپرده شد.
رامین حسینی مشهور به سید رامین مشعشعی، ساکن روستای قلقل شهرستان تویسرکان، در سازمان اطلاعات همدان در سه‌شنبه سوم مهرماه ۱۳۹۷ به قتل رسیده است. رامین حسینی نوۀ نصرت مشعشعی از خانوادۀ نظام‌الدین مشعشعی از بزرگان آیین یارسان طایفۀ آتش‌بگی است که جمع‌خانۀ مشهور آن طایفه در گره‌بان هرسین کرمانشاه قرار دارد. منابع یارسان می‌گویند رامین حسینی را حدود هشت ماه پیش از اعدام، ادارۀ اطلاعات شهرستان تویسرکان به اتهام اقدام علیه امنیت و «تبلیغ فرقۀ ضالّه یارسان» دستگیر کردند و به ادارۀ اطلاعات همدان منتقل شد.

سلسله‌های متصوفه
طريقت نقشبندي در بسیاری از شهرهای ایران، سلسلۀ قادريه (دراويش قادري) در کردستان و به‌ویژه سنندج و روستاهای بخش‌هایی از کردستان، طريقت نعمت‌الهي‌ها كه از گرايش‌های گوناگوني تشكيل يافته‌اند (صفي‌عليشاهي، گنابادي نعمت‌الهي، مجذوب علي‌شاهي، نعمت‌الهي و نوربخش نعمت‌الهي) طريقت خاكسار، طريقت خاكسار جلالي، طريقت خاكسار ابوترابي، سلسلۀ مشعشعيان، سلسله ذهبيه در استان خراسان، يارسان‌ها يا اهل حق‌ها در منطقۀ كرمانشاهان، گوران، توت شامی، تبریز، اصفهان، استان فارس، استان لرستان و قم، طريقت شهباز قلندر در سيستان و بلوچستان، طريقت بكتاش‌ها در تبريز و نيز طريقت چهل‌تني‌ها در تبريز و ماكو شناخته‌شده‌‌ترين سلسله‌هاي دراویش و اصطلاحاً گروه‌هاي متصوفه در ايران به‌شمار مي‌آيند. از نظر یارسان‌ها‌ نماز خواندن وجود ندارد و اعتقاد دارند یارسان دائم‌الصلات است و عملش مترادف با عبادت است.
آيت‌الله خميني در همان سال‌ها در جلسۀ دیدار با هیئتی از رهبران طريقت یارسان (سید کاک نصرالدین حیدری، سید حسن خاموشی و...) گفته بود: «نكنيد كاري كه‏ فشل شويد.» بعد معلوم شد كه «فشل» به معناي نابود شدن است.
بنا‌‌‌‌‌‌‌‌به فتواي ولي فقيه، گرفتن جان بزرگان و رهبران سلسله‌هايي كه سيدعلي خامنه‌اي را به عقب انداختن «جمعۀ ظهور صاحب‌الزمان» متهم كرده‌اند واجب است. در جمهوری اسلامی کسانی می گویند اگر امام زمان هم جلوی نظام بایستد، قتل او واجب است. رهبر يكي از طريقت‌ها اظهار مي‌دارد كه خامنه‌اي پيش از جنگ ايران و عراق در جلسه‌ای دوبار با خود و ولي‌ عصر عهد مي‌بندد كه منصور حلاج منجي بشود و عَلَم اعتراض عدالت‌گونۀ صاحب‌الزمان را بلند كند و جمعۀ ظهور او را نزديك كند، اما او با پذيرفتن مقام رهبري (ولايت فقيه) عهدهاي گذشتۀ خود را زير پا گذاشت و ظهور امام زمان را نامعلوم كرده است.
در مدت كوتاهی پس از مرگ سعيد امامي، مشخص شد حسين الله‌كرم با ايجاد «جمع‌خانه‌»‌اي در تهران با مجوز از پدرش، كه خود را از رهبران طريقت خاكسار مي‌داند، برنامه و طرحي را دنبال كرده كه سازمان‌ده اصلي آن سعيد امامي بوده است.
پدر حسين الله‌كرم را بسياري از مردم می‌شناسند. پيرمردي که سال‌های دور در بسياري از روزها در بهشت زهرا غذاي نذري توزيع مي‌كرد و با جامۀ سبز و ريش‌هاي بلند سفيد، روزهاي جمعه در كنار تريبون امام جمعه‌‌هاي تهران مشاهده مي‌شد. «جمع‌خانه»اي‌ كه اشاره كردم، محلي است به‌منظور تجمع و بحث‌هاي فلسفي طريقتي.
حسين الله‌كرم پس از مرگ سعيد امامي به يك‌باره خود را از مريدان طريقت خاكسار دانست و يكي از اين «جمع‌خانه»ها را جهت پيشبرد سياست‌هاي رژيم داير کرد.‌‌‌‌ الله‌کرم و تيم چهار-پنج نفره‌اي كه او را در «جمع‌خانه»ها همراهي مي‌كردند، هميشه بدون اطلاع قبلي به اين مراكز وارد می‌شدند و ضمن ايجاد رعب و وحشت و تهدید، برنامه و سياست‌های نظام را به شرح زیر تبلیغ مي‌كردند.
1. سینه‌زنی به‌جای ‌‌دست زدن يا دست‌افشاني دراويش هنگام سماع و اجراي موسيقي.
2. تبلیغ اعتقادات يكي از شاخه‌هاي ساختگي رژيم، (طريقت خاكسار) كه پدر آلله‌کرم به يكي از رهبرانش «مشهور» شده بود.
3. هماهنگ کردن فعالیت‌های طریقت‌ها متناسب با برنامه‌ریزی‌های نهادهای حکومتی.
4. براي سادات يكي از سر جمع‌نشينان مشعشعيان‌ كه به حوزۀ علميه قم رفته، تغيير عقيده داده و لباس آخوندي به تن كرده است، تبليغ كنند و ذهبيه‌هاي منطقۀ استان خراسان (از طریقت‌های صوفیۀ شیعی) را كه بسيار خنثي و خود را شريعت‌مدار می‌دانند به‌عنوان ياران خود در ميان ساير طريقت‌ها بدنام كنند.
در دوران سعيد امامي فيلمي مستند به نام «عرفان دُم‌خروسي» تهيه و پخش شد كه شباهت بسياري به سريال «هويت يك» حسين شريعتمداري كيهان داشت كه نويسندگان و دگرانديشان را ترور شخصيت مي‌كرد. در آن زمان نسخه‌‌هايي از اين فيلم در اختيار رؤساي ادارات و نهادهاي دولتي قرار گرفت. گوينده بر تصاویر می‌گوید: «اين فيلم با تأئيد رهبر معظم انقلاب، حضرت آيت‌الله خامنه‌اي براي افشای فرقه‌هاي به‌اصطلاح عرفاني و به‌منظور جلوگيري از مردم‌فريبي آنان در اختيار شما قرار مي‌گيرد.» صحنه‌هاي ساختگي اين فيلم بسیار مشمئزكننده آرايش و مونتاژ شده است.
تصاوير خانقاه‌ها، ذكر دراويش و زني كه به خانقاه وارد می‌شود و با رهبر سلسله دست مي‌دهد. در این گزارش از این صحنه به‌عنوان يك رابطۀ نامشروع و غيراخلاقي ياد مي‌شود. فيلم به ترور شخصيت دكتر نوربخش نيز مي‌پردازد و بدون داشتن كمترين مدركي با نشان دادن عكس او و تصاوير ساختگي از دختري به نام فريا، دكتر نوربخش را به داشتن رابطۀ نامشروع و جنسي با فريا متهم می‌کند و با صحنه‌هاي كاملاً ساختگي زني به‌عنوان مادر فريا و دختر ديگري ظاهراً خواهر فريا عليه او به صحبت مي‌پردازند و با موسيقي غم‌انگيزي اين بخش به پايان مي‌رسد. در تصاوير بعدي شخصي از سوي وزارت اطلاعات دختران پانزده‌شانزده‌ساله را به ساختماني دعوت و دربارۀ مسلك و مرام طريقت خود تبليغ و شبانه مرداني را به آن‌ها معرفي مي‌كند تا با دختران هم‌بستر شوند. پيش از پايان فيلم، فردي كه به‌جاي مجذوب ‌علي‌شاه، رهبر سلسلۀ مجذوب علي‌شاه گريم شده است اعتراف مي‌كند كه با يكي از مريدان خود رابطۀ جنسي برقرار كرده است. مجذوب علي‌شاه، استاد فلسفه و الهيات، در گذشته در دانشگاه تهران به تدريس الهيات نيز مشغول بود. جرم او در اعترافات ويدئويي تجاوز به دختري كه از مريدان اوست و نيز پوشيدن لباس روحانيت بدون مجوز اعلام شد. در پايان گويندۀ تصاوير، يادآور مي‌شود كه در فيلم‌هاي بعدي به انحرافات دراويش قادري، اهل حق (یارسان) و ساير سلسله‌ها كه باندهاي منحرف، فتنه‌گر و ضدشيعه هستند، خواهيم پرداخت.
خانقاه مجذوب علي‌شاه كه محل آن در كرج بود، در سال 1374 با فشار نیروهای امنیتی بسته ‌شد. مجذوب علي‌شاه چهل‌ساله دستگير شد و به جرم تجاوز به يك دختر و استفاده غيرمجاز از لباس روحانيت در همان سال در تهران به جوخۀ اعدام سپرده شد. در سال 1374 احسان علي‌شاه هفتادساله اهل تهران و از رهبران طريقت خاكسار نيز در خانه‌اش مورد ضرب و شتم قرار گرفت و به مرگ تهديد شد. پيش از آن درويش صفاعلي همداني يكي از رهبران طريقت خاكسار به اتهام رابطۀ نامشروع با يك زن به سنگسار محكوم شده بود. به اين ترتيب كه زني از سوي مأموران وزارت اطلاعات وارد خانۀ صفاعلي همداني شد و با كنار انداختن چادر، خود را برهنه روي درويش صفاعلي مي‌اندازد. مأموران با دو دوربين صحنه را فيلمبرداري و در دادگاه شهر همدان او را به مرگ از طريق سنگسار محكوم كردند. روز قصاص، صحنه به گونه‌اي ساخته شد كه زن توانست خود را از زير خاك نجات دهد و درويش صفاعلي در اثر سنگسار جان خود را از دست داد. درويش صفاعلي در دادگاه تقاضا مي‌كند مرا سنگسار نكنيد، چرا كه براي طرفدارانم بُت مي‌شوم و با بُت شدن شديدا مخالف هستم. من از زماني كه فقير شدم، هرگز خلافي مرتكب نشده‌ام و آنچه كه اتفاق افتاده يك دسيسه بوده است.
دستگيري و آزار و اذيت رهبران طريقت‌ها طي چند دهۀ گذشته همواره به اشكال گوناگون با شدت ادامه داشته است. كاك سيد نصرالدين حيدري از رهبران اهل حق (یارسان) در منطقۀ گوران در سال 75 به جرم پيروي نکردن از ولي فقيه دستگير و روانۀ زندان كرمانشاه شد. پيامد اين دستگيري اعتصاب غذاي سيد کاک نصرالدين حيدري در زندان و حمايت مردم و بازاريان كرمانشاه از ایشان بود كه منجر به تعطيلي دو روزۀ بازار اين شهر شد.
طی این سال‌ها نیروهای متصوفه برای دفاع از حقوق قومی و زبانی و ادامۀ بقای حیات فکری و اعتقادی خود، سخت‌ترین برخوردها را متحمل شده‌اند. نیروهای سرکوب ده‌ها خانقاه با قدمتی تاریخی را بسته‌اند و در پاره‌ای موارد با تعطیلی مغازه‌ها و تخریب مزارع کشاورزی صدمات جدی مالی به آنان رسانده‌اند و بسیاری از این زحمتکشان را روانۀ زندان کرده‌اند.
شكنجه‌هاي عمدتاً روحي و رواني رهبران و حامیان طريقت‌ها به دست عوامل سركوبگر اطلاعاتي از جمله سياست‌هاي حكومت طي چند دهۀ اخير بوده است.
اتهام همكاري با احزاب کرد از جمله حزب دمكرات كردستان ايران و کومله و دادوستد سلاح از دیگر ابزار فشار در این سال‌ها بوده است.
نیروهای سرکوب در منطقۀ كرمانشاهان، از جمله شهر صحنه، توت شامی و گوران همواره سياست نفوذ و وادار كردن رهبران عشاير به پيروي و تمکین از حكومت را دنبال کرده‌اند. در جریان عمليات فروغ جاويدان، تعدادي از نيروهاي امنيتي رژيم شبانه با دو اتومبيل، وارد روستای عشاير قلخاني در منطقۀ گوران شدند و با اين ترفند كه ناموس و جان زنان و فرزندان عشاير در خطر جدي است، با توزيع سلاح و مجوز استفاده از اسلحه براي مردم منطقه، آنان را در مقابل ارتش مسلح سازمان مجاهدين خلق آرايش داده و به درگيري مسلحانه كشاندند.
در ادامۀ سركوب گروه‌هاي متصوفه يا اهل عرفان، سال 1377 در پروسۀ قتل‌هاي سياسي، مشهور به قتل‌هاي زنجيره‌اي قرار بود در شيراز رهبران طريقت‌ها با هدف كنار نهادن اختلافات و از طريق بحث و دستيابي به مشتركات خود فعاليتي تازه را به‌صورت هماهنگ دنبال كنند. پيش از جلسه، سياوش تيموري زند از انديشمندان یارسان در تهران به‌وسيلۀ اتومبيل زير گرفته شد و به شكلي فجيع به قتل رسید كه حاصل اين عمليات ایجاد ترس و خوف و سرانجام شرکت نکردن بسياري از رهبران طريقت‌ها در جلسۀ شيراز شد. رژيم در همان ايام كتابي با نام «سلوك در تاريكي» نوشتۀ خليفه مازندراني منتشر کرد و با هدف تشتت و ايجاد تفرقه و اختلاف ميان طريقت‌ها، مرگ سياوش تيموريان را به مكتب نورعلي ‌الهي نسبت داد.
در پايان كتاب نظر پنجاه تن از مجتهدان قم دربارۀ برهان اهل حق نوشتۀ نورعلي الهي و كتاب‌هايي از اين قبيل آمده كه همگي را ضاله دانسته‌اند و عليه یارسان‌ها كيفرخواست داده‌اند، اما هرگز مشخص نشد خليفه مازندراني كيست؟ از كجا مي‌داند كه مكتبيون نورعلي الهي اقدام به چنين عملي كرده‌اند و آيا حاضر است در دادگاهي اطلاعات خود را آشكار كند. به فاصله‌اي نزديك دو كتاب ديگر نيز با نام‌هاي «اهل حق؟» نوشتۀ احمد كجوري ملاميري از حوزۀ علميه قم و «اهل حق چيست» از سوي سازمان حوزه هنري تبليغات اسلامي انتشار يافت.
ترور و کشتار رهبران سلسله‌های صوفیانه به بیرون از مرزهای ایران هم کشیده شد. در 27 آبان سال 1380 سيد خليل عالي‌نژاد، استاد تنبور و از رهبران سادات عالي قلندري (یارسان از منطقۀ گوران كرمانشاه) كه تازگي ایران را ترک کرده و ساکن شهر یوتوبوری در سوئد شده بود، به دست سه تن از تروریست‌های اعزامی رژیم ایران با ضربات متعدد كارد از پاي درآمد و سپس جسم بی‌جان او در خانه‌اش به آتش كشيده شد.
قتل و ترور از سوي نظام مستبد خون‌ريز جمهوري اسلامي به اشكال گوناگون و در ابعادي دهشتناك همچنان ادامه دارد.
از سال گذشته و در پی جان باختن مهسا امینی این سرکوب‌ها تشدید شده است و در همین رابطه، تعداد بسیاری از پیروان آئین یارسان در گوران، صحنه، کرمانشاه و دیگر شهرهای ایران دستگیر شده‌اند و تحت شکنجه‌های جسمی قرار گرفته‌اند. اکنون سید فریبرز شاه ابراهیمی و سید فرهاد زنوری در زندان به‌سر می‌برند و در پروندۀ آنان برای پنجاه‌وهفت تن دیگر نیز قرار موقوفی تعقیب صادر شده است.
سید فریبرز شاه ابراهیمی و سید فرهاد زنوری به اتهام واهی و دروغین شراکت در قتل نادر بیرامی، مسئول اطلاعات سپاه، در شهر صحنه در معرض اجرای حکم اعدام قرار دارند.

عباس بختیاری - پاریس – شنبه 2 سپتامبر 2023